محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

ململ مامان وبابا

عروسی

سلام گل پسرکم  اینم یه چنتا عکس یادگاری از مراسم دامادیه پسرخاله بابایی!1392/7/4انشالله عروس دامادبه پای هم پیر شن!     خوشملکم کی بزرگ میشی خودت بیای مدیریته این وبلاگو در دست بگیری!عزیزکم خوش ...
12 آبان 1392

من در سفر شمال قسمت 3

سلام دوستان ادامه سفر با تاخیر: عذر میخوام دوستان از منطقه آزاد انزلی به سمت اردبیل حرکت کردیم!با تصمیم گروه قرار شد از سمتِ گردنه خلخال بریم!چون برای اولین بار بود اون گردنه رو می دیدیم خیلی واسمون جالب و دیدنی بود روستاهایی که ازشون گذشتیم با اون دشتهای سرسبزو گوسفندایی که در حال چرا بودن واقعا زیبا ودیدنی بود!گردنه خلخال یه قسمتش جنگلی بود همراه با مه و بارون یه قسمتش هم دشت مانند وآی اونم چه دشتها و چه کوههایی اینقدر رفتیم بالا بالاها که ابرها زیر پامون بودن! منم اینجا تو ماشین دارم خاطرات سفرو می نویسم  اینم یه منظره زیبا از اون بالا بالاها    خلاصه سرتونو به درد نیارم بع...
5 آبان 1392

من در سفر شمال قسمت 2

سلام به گلهای نوشکفته مامان باباها ادامه سفر ما به شمال بعد از منطقه تفریحی نمک آبرود حرکت کردیم به سمت منطقه آزاد انزلی اونجا قسمت شد شما گل پسر برای اولین بار قایق سواری رو تجربه کنی!با اینکه همگی شورو ذوق به همراه تشویش  داشتیم  ولی تو همچین اقا منشانه نشسته بودی انگار نه انگار که سوار قایقی!      دایی و زن دایی به همراه ریحان عسلی     یه عکس هنری از بابایی!تا خواستم ازش عکس بگیرم این جمله گرانقدرو به زبون آوردن:من حالا حالا قصد ازدواج ندارم!    این قصه سردراز دارد.....           ...
5 آبان 1392

من در سفر شمال قسمت 1/شهریور 92

سلام سلام به تمام نی نی وبلاگی های عزیزو دوس داشتنی و سلام به گل پسر عزیزم امیدوارم وقتی داری این چند خط یادگاری رو میخونی خوبو خوشو سلامت باشی عزیزم یه مدته دیر به دیر به وبت میام چون کارم زیاد شده عزیز دلم قبلا تو خونه بیشتر می تونستم به وبت سربزنم ولی الان چون شما کوچولوی دوس داشتنی من حسابی  شیطون شدی اجازه نمیدی من واسه یه دیقه هم شده چیزی رو ثبت کنم  همش میگی مامان بیا!بابا بیا!با اسباب بازیاتم که تنهایی بازی نمیکنی! خب گله و شکایت بسه مادر  القصه اینکه شهریورماه 92 دقیقترش19شهریورماه با عمو جونو پدرجونو دایی جون رفتیم مسافرت.امسال برای دومین بار قسمت شد بری دریا! ولی فرقش با دفعه قبل این بود که او...
5 آبان 1392

امیرچخماق

سلام سلام خدمت تمام نی نی وبلاگی های عزیز ودوس داشتنی! همینطور سلام خدمت شما قند عسل پسر گل گلاب ما  چندشب پیش واسه شام رفتیم  فست فود( سی تو)واقع در میدان امیرچخماق.طبقه همکف ودومش میزو صندلی بود ولی پشت بومش علاوه بر میزو صندلی تخت هم گذاشته بودن!با مشورت و شور ٣نفره خانواده تصمیم گرفته شد بریم پشت بوم!  البته شما عزیزبابا نظرتو با بدو بدو بالا رفتن از پله ها زوتر اعلام کردی!  هوا عالی بود منظرش هم بی نظیر!لابد می پرسین میدان امیرچخماق دیگه کجاس و چیه یه توضیح کوچولو تو ادامه مطلب میذارم بخونین کمی اطلاعات تاریخیتون بره بالا               ...
28 مرداد 1392

شبستان

 سلام به گل پسر نازم که الان بزرگ شده و خودش داره خاطراتی که ثبت شده رو میخونه نوشتن خاطرات خیلی خوبه وقتی خونده میشه چیزایی رو تو ذهن تداعی میکنه که شاید کلا فراموش شدن امیدوارم دفتر خاطرات تو عزیز هم همیشه پر بشه با خاطرات خوب عزیز دلم تواین ماه عزیزو پربرکت چن جایی دعوت شدیم واسه افطارمثله خونه پدر جون خونه دایی جون خونه عمو جون مادربزرگ بابایی و همینطور یه شبم از طرف اداره مامانی دعوت شدیم به شبستان  جای دنجو آرومی بود با الاچیقهای تقریبا 4نفره از همینجا میگیم دست همگی درد نکنه .از مهمونیا متاسفانه عکسایی که گرفتم جالب نشده ینی نتونستیم از شما وروجک یه چنتا عکس درستو حسابی بگیریم جز این چنتا که هی بدک نشده &...
13 مرداد 1392

تولد 2سالگی محمدمهدی قسمت 2

بعد از باز کردن کادوها و انداختن عکسو گرفتن فیلم میرسیم کدوم بخش جشن؟آره درست حدس زدین فوت کردن شمع و خوردن کیک تولد! سفارش کیک جشن، بره ناقلا بود چون گل پسرمون علاقه زیادی به این کارتون داره ولی بره جشن ما هیچ شباهتی به بره ناقلا کارتونی نداشت  اون بره ناقلا کجا این بره کوچولو کجا   ولی طعمش حرف نداشت  جای تمام شما عزیزان خالی بعد از باز شدن کادوها گل پسر ونی نی های دیگه مشغول بازی با اسباب بازیهایی شدن که محمد جان کادو گرفت واین شب قشنگ وبه یادماندنی حدودای ساعت 2صبح به پایان رسید ودر قسمت خاطرات خوبمون ثبت شد عکسای تولد: کادوها و تزیینات جشن در قسمت بعدی عکسای ت...
31 تير 1392