محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

ململ مامان وبابا

محرم 92

سلام به گل پسر و تمام نی نی وبلاگی های عزیز ماه خون،ماه اشک وماه ماتم رو به اتمامه امیدوارم همگیه ما استفاده لازم رو برده باشیم قیامت بی حسین غوغا ندارد،شفاعت بی حسین معنا ندارد تاسوعا و عاشورای امسال قسمت شد تا منو شما وخاله جون بریم شهر مامانی  عزاداریها قبول عزیز دلم       ...
9 آذر 1392

دوچرخه سواری

سلام به نی نی وبلاگیهای عزیز عزاداریاتون قبول حق و التماس دعا و سلام به شما گل پسر مامانی!که الان پیش من نیستی چون با بابایی رفتی مراسم منم بعد از رفتن شما تصمیم گرفتم به مراسم برم ولی شیطونه رفت تو جلدم که الان بهترین فرصته تا این وروجک حونه نیست وبلاگشو آپ کن تو به نیابت از طرف مامانی حسابی سینه بزن قربونت برم یه چند روز قبل از محرم یه دوچرخه واست گرفتیم گلکم البته بی مناسبت!چون حس شیشم مامانی یهو فعال میشه و تشخیص میده که الان وقتشه !ینی این وسیله یا اسباب بازی مناسبه این زمانه!! بعد از یه روز کلنجار رفتن با دوچرخه الان یه نیمچه پایی میزنی               &nb...
18 آبان 1392

کوچکترین عضو کلاس!

دیروز جمعه مورخ 92/8/17یه دوره آموزشی ضمن خدمت گذاشته بودن واسه مامانی و این ینی اینکه من تاعصر گل  پسرکمو نمی دیدم هرچند خیالم  راحت بود چون قرار شد بعد از بیدار شدن شما با بابایی برین خونه پدر جون وچون مطمئن بودم اونجا رو خیلی دوس داری منم خیالم راحت شد  یکی از همکارا که  از شهرستان اومده بود مجبور بود نی نی کوچولوشو با خودش بیاره کلاس وای با بچه و کلاس!نمی دونم اول تا آخر جلسه هیچی از مطلبو گرفت یا نه! منکه هر وقت نیگاش کردم وایساده بود وکوچولوشو تابش میداد تا یهویی صداش درنیاد منم موقع ناهار از فرصت استفاده کردم و یه عکس یادگاری از کوچیکترین عضو شرکت کننده در این دوره گرفتم! ...
18 آبان 1392

التماس دعا

گــوشـه ی خــیـمـه ای نـشـسـتـه ربــاب، دارد امّــن یــجـیـب مــی خــوانـد، زنــده مــی مــاند اصــغــرش یــا نــه؟ مــانــده در بــرزخــی ، نــمی دانــد ... ...
16 آبان 1392

عروسی

سلام گل پسرکم  اینم یه چنتا عکس یادگاری از مراسم دامادیه پسرخاله بابایی!1392/7/4انشالله عروس دامادبه پای هم پیر شن!     خوشملکم کی بزرگ میشی خودت بیای مدیریته این وبلاگو در دست بگیری!عزیزکم خوش ...
12 آبان 1392

من در سفر شمال قسمت 3

سلام دوستان ادامه سفر با تاخیر: عذر میخوام دوستان از منطقه آزاد انزلی به سمت اردبیل حرکت کردیم!با تصمیم گروه قرار شد از سمتِ گردنه خلخال بریم!چون برای اولین بار بود اون گردنه رو می دیدیم خیلی واسمون جالب و دیدنی بود روستاهایی که ازشون گذشتیم با اون دشتهای سرسبزو گوسفندایی که در حال چرا بودن واقعا زیبا ودیدنی بود!گردنه خلخال یه قسمتش جنگلی بود همراه با مه و بارون یه قسمتش هم دشت مانند وآی اونم چه دشتها و چه کوههایی اینقدر رفتیم بالا بالاها که ابرها زیر پامون بودن! منم اینجا تو ماشین دارم خاطرات سفرو می نویسم  اینم یه منظره زیبا از اون بالا بالاها    خلاصه سرتونو به درد نیارم بع...
5 آبان 1392

من در سفر شمال قسمت 2

سلام به گلهای نوشکفته مامان باباها ادامه سفر ما به شمال بعد از منطقه تفریحی نمک آبرود حرکت کردیم به سمت منطقه آزاد انزلی اونجا قسمت شد شما گل پسر برای اولین بار قایق سواری رو تجربه کنی!با اینکه همگی شورو ذوق به همراه تشویش  داشتیم  ولی تو همچین اقا منشانه نشسته بودی انگار نه انگار که سوار قایقی!      دایی و زن دایی به همراه ریحان عسلی     یه عکس هنری از بابایی!تا خواستم ازش عکس بگیرم این جمله گرانقدرو به زبون آوردن:من حالا حالا قصد ازدواج ندارم!    این قصه سردراز دارد.....           ...
5 آبان 1392

من در سفر شمال قسمت 1/شهریور 92

سلام سلام به تمام نی نی وبلاگی های عزیزو دوس داشتنی و سلام به گل پسر عزیزم امیدوارم وقتی داری این چند خط یادگاری رو میخونی خوبو خوشو سلامت باشی عزیزم یه مدته دیر به دیر به وبت میام چون کارم زیاد شده عزیز دلم قبلا تو خونه بیشتر می تونستم به وبت سربزنم ولی الان چون شما کوچولوی دوس داشتنی من حسابی  شیطون شدی اجازه نمیدی من واسه یه دیقه هم شده چیزی رو ثبت کنم  همش میگی مامان بیا!بابا بیا!با اسباب بازیاتم که تنهایی بازی نمیکنی! خب گله و شکایت بسه مادر  القصه اینکه شهریورماه 92 دقیقترش19شهریورماه با عمو جونو پدرجونو دایی جون رفتیم مسافرت.امسال برای دومین بار قسمت شد بری دریا! ولی فرقش با دفعه قبل این بود که او...
5 آبان 1392