محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

ململ مامان وبابا

داستان مصور کودکان - خرگوش مهربان و سوپ هویج

1392/4/28 13:37
نویسنده : بابا ومامان
18,717 بازدید
اشتراک گذاری
 

 

یکی بود یکی نبود ، زیر گنبد کبود ، خرگوش مهربانی بود که در روستای سرسبز و خوش آب و هوایی زندگی می کرد .
یک روز صبح ، آقای خرگوش تصمیم گرفت که به مزرعه برود و برای ناهارش چند هویج بچیند و با آن یک سوپ خوشمزه بپزد .
خرگوش مهربان چهار هویج را از زمین کند و به طرف خانه به راه افتاد .

او در مسیر برگشتن به خانه آقای موش را دید . آقای موش به خرگوش مهربان سلام کرد و گفت :
' خرگوش مهربان ، بچه هایم گرسنه هستند . ممکن است یکی از هویج هایت را به من بدهی ؟'
خرگوش هم یک هویج خوش رنگ را به آقای موش داد . موش از او تشکر کرد . سه هویج دیگر برای خرگوش مهربان باقی مانده بود .

 

سپس خرگوش به خانم خوک رسید . خانم خوک به خرگوش مهربان سلام کرد و گفت :
' خرگوش مهربان ، داشتم به بازار می رفتم تا برای بچه هایم هویج بخرم ، خیلی خسته شده ام و هنوز هم به بازار نرسیده ام . ممکن است یکی از هویج هایت را به من بدهی ؟ '
خرگوش یکی دیگر از هویج هایش را به خانم خوک داد . حالا دو هویج دیگر برای او باقی مانده بود .

 

اینبار خرگوش مهربان ، اردک عینکی را دید . اردک به او سلام کرد و گفت :
' خرگوش مهربان ، آیا تو می دانی که هویج برای بینایی چشم مفید است ؟ آیا یکی از هویج هایت را به من می دهی ؟ '
خرگوش هم با خوشرویی یکی دیگر از هویج ها را به اردک عینکی داد و به راه افتاد . حالا آقای خرگوش فقط یک هویج در دست داشت .

 

او از جلو خانه ی مرغی خانم عبور کرد . مرغی خانم او را صدا کرد و پس از سلام گفت :
' خرگوش مهربان ، زمستان در راه است . چند روز دیگر جوجه هایم به دنیا می آیند و من هنوز هیچ لباسی برایشان آماده نکرده ام . ممکن است این هویج را به من بدهی ؟ اگر روی تخم هایم بنشینم حتما جوجه های بیشتری به دنیا خواهم آورد . '
خرگوش مهربان هم یک هویج باقی مانده را به مرغی خانم داد و به سمت خانه به راه افتاد .

 

آقای خرگوش خسته و گرسنه به خانه رسید . هیچ هویجی برای او باقی نمانده بود . او با خود فکر می کرد که برای ناهار چه غذایی بپزد ، که ناگهان زنگ در خانه به صدا درآمد .
خرگوش مهربان پرسید : ' چه کسی پشت در است ؟ '
صدایی شنید . ' سلام ، ما هستیم ، آقای موش ، خانم خوک ، اردک عینکی . مرغی خانم '

 

 

خرگوش مهربان در را باز کرد . با تعجب به دوستانش نگاه کرد . آن ها گفتند :
' امروز تو هویج هایت را به ما دادی . ما هم با هویج تو غذا پختیم و برایت آورده ایم . '

 

خرگوش که خیلی خوش حال شده بود ، دوستانش را به داخل خانه دعوت کرد و پرسید :
' چه غذایی پخته اید ؟ '
همه با هم گفتند : ' سوپ هویج '

 

سپس همه با هم دور میز نشستند و سوپ هویج خوردند .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامانی تنها
29 خرداد 92 16:36
سلام داستان قشنگی بود و آموزنده

اما من یه گله از شما دارم

من وب شما می یامو نظر می دارم ولی

شما اصلا به من سرنمی زنید یادتون باشه



من سرمیزنم.شما دیربه دیرآپ میشین خاله

الهام (مامان امیرحسین)
1 تیر 92 16:43
لینکمون نکردی آقای بابایی؟؟







چرا لینکتون کردم
بابای پويا كوچولو
1 تیر 92 16:50

ممنون از حوصله و ذوقتون واسه این قصه ی قشنگ
اگه زحمتی نیست بر اساس قانون کپی رایت شما موظفید نام منبع یا صاحب اثر رو بنویسید
با سپاس فراوان
از دیدنتون خوشحال شدیم


جشم حتما
خاله الهام
2 تیر 92 18:45
مــــــــــــهـدیـــــــا
کعبــــــــــــــه شـــد از تــــــــــابِ تــــو بـــــــی تــــــــــاب
بــتــــــــــــــــــــــــــــاب !

عيد نيمه شعبان مبارك


مرسی خاله الهام
مامان هدیه
4 تیر 92 11:46
سلای آپم بدو بیا
مامان ملینا و کوروش
5 تیر 92 15:26
سلام مامانی. ملینا و کوروش در جشنواره تابستانه نی نی وبلاگ شرکت کرده خوشحال می شم به گلای من رای بدین. فقط کافیه کد 144 و 145 را به شماره 20008080200 پیامک کنید. هر فردی که شماره همراه در اختیار دارد مجاز به شرکت در رای گیری است.(دوستان، آشنایان، خانواده، فامیل) مرسی از همراهی شما.
نيلوفر
6 تیر 92 14:13
سلام سلام اینو بخونید: البته من ننوشتما یکی برام فرستاده ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید. خوب وقتی دیدیش یادت نره به ما بگی موفق شدی منتظرما.........ا
مریم
6 تیر 92 16:07
ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید. خوب وقتی دیدیش یادت نره به ما بگی موفق شدی منتظرما.........ا
لیلا جواهری
9 تیر 92 8:03
سلام عزیزم. ممنون از داستان آموزندتون. آرین من در جشنواره نی نی شکمو شرکت کرده. ممنون میشم کد 245 رو به شماره 20008080200 پیامک کنید. مرسیییییییییییییییییی. ململ ما رو هم ببوسید


حتما
مامان سویل
10 تیر 92 15:28
قشنگ بود


خوشحالم
الناز(ممول)
10 تیر 92 15:34
سلام عزیزم
خوبین؟
ببخشید گلم یه درخواست دارم ازتون

اهورا کوچولو تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده اگه میشه فقط کد 243 رو پیامک کنید به شماره 20008080200 ممنونم از محبتت

راستی به ما هم سر بزنید


حتما
بابای مهتا
11 تیر 92 7:28
سلام
وقت زیباتون به خیر و شادی
ممنون از اینکه قابل دونستید و به وبلاگ زیبای خفته در خاک من هم سر زدید
ایشالا که همیشه شاد و سربلند باشید


خواهش میکنم
بهاره مامان الینا
12 تیر 92 11:19
خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید.
مامان
12 تیر 92 12:33
می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید