پی پی:روز تولد بابایی
سلام پسمل گل مامانی دیروز بابایی کارت تفلدتو دید کلی خوشحال شد و یه ماچ گنده از لپات گرفت وازت تشکر کردو تو خندیدی و گفتی بآآآآآآآابآآآآآآآآآا دددددددددددمنم واسه بابایی یه کیک خونگی خوشمزه درست کردم .ولی ی ی ی یه اتفاق باعث شد بابایی هیچوقت دیروزو یادش نره؟چه اتفاقی؟آخخخخخخخخه بابایی برای اولین بار روز تولدش مجبور شد پوشکتو عوض کنه گلکمقضیه از این قراره که:وقتی مامانی میره سرکار تو کلی پی پی میکنی بابایی هم دستو پاشو گم میکنه چیکار کنه چیکار نکنه تو رو حاضر میکنه و سریع میبره خونه پدر جون که مادر جون عوضت کنه
که میبینه ای دل غافل مادر جون خونه نیست ورفته بیمارستان ملاقات ریحانه دایی علی(خدا کنه هر چه زوتر خوب خوب بشه)اینه که بابایی چاره ایی نمیبینه جز اینکه خودش دست به کار بشه و تو رو بشوره وپوشکت کنه!من که پوشکت میکنم خیلی جنبو جوش داری گلکم میخوای دمر شی وشیطنت کنی ولی بابایی گفت وقتی داشته تمیزت میکرده چشات گرد شده بوده از تعجبو هیچی نمیگفتیفقط زل زده بودی به بابا
.بله مامان جان اینه که فک نکنم بابایی روز تولد سال 90 از یادش برهقربون تو پسمل گلم برم بوس بوس بوس